بارون شدید
با صدای بارون از خواب بیدار شدم، بارونی که با شدت خودشو به سقف خونه ، به زمین ، به درختا می کوبید... حتی بارون هم یه زمانایی سکوت رو میشکنه و برای مدتی هرچند کوتاه با صداش همه صداها رو مغلوب خودش میکنه ... اینجاست که همه مردم شهر دست از کار میکشن و فقط به آسمون خیره میشن... آیا/چرا برای دیده شدن باید وَرای چیزی که هستیم باشیم؟ ... دوباره خوابیدم و چه خواب دلچسبی....

کسی که درونش نوری روشن بود
شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۴
16:10
درحال بارگذاری..